ملک خاتون، مادربزرگم،،چشمهایش شاعر دل بود❤ بیسوادی های برگ دفتردل را نانوشته می سرود❤ ناب ناب ،،،عاشقی های نگاهش را به بازی خیالش میکشاند❤ یادش بخیرروزهای بچگی ،،شعرهای کودکی ،،،قصه های ناتمام زندگی ❤ ملک خاتون،،گفته بودی بچگی های دلت را کودکی کن❤ قصه های ناتمام زندگی را ،،،،زندگی کن ❤ مادربزرگم ،،شعرهای تورامن ،،با،،دل نوشتم ❤ کاغذدفترمشق مرا ،،،روزگارم برد تا دوردور ❤ این روزها ،،دل برای مشق هایش سرمشقی ندارد❤ بدروزگاری ست ،، ملک خاتون ،،آن روزهای
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت